خبرگزاری «حوزه» بجنورد/ بیانیه گام دوم را میتوان در یک نگاه کلان «دایرةالمعارف» انقلاب اسلامی نامید، زیرا در این بیانیه مهم ترین و سرنوشت سازترین حوادث و رخدادهای پیش از انقلاب و شکلگیری آن و رخدادهای پس از آن و تحولات تاریخی و تأثیرگذاری آنها در ایران و جهان و نیز معجزات این پدیده بزرگ و برکات و دستاوردهای آن سخن به میان آمده است.
این کمترین بر آن شدم تا با استخراج واژهها و سرفصلهای این منشور حکیمانه و شرحی اندک بر آنها از این زاویه توجه همگان را به محتوای سرشار از نکتههای حکیمانه و رهنمودهای راهگشای این بیانیه جلب نمایم.
از این رو در قالب حروف الفبا به شکل موضوعی به موضوعات گوناگون بیانیه اشارهای گذرا خواهم داشت، امید است مورد استفاده و توجه خوانندگان عزیز قرار گیرد.
بخش های اول تا یازدهم این نوشتار پیش از این ارائه شد آنچه در پی می آید ادامه سخن و سرفصل های مربوط به حرف «ع» در بیانیه گام دوم انقلاب است.
«ع»
عدالت و مبارزه با فساد
در آموزههای پیامبران و امامان پرتکرارترین موضوع، کلیدواژه «عدالت و مبارزه با فساد» است. انقلاب اسلامی نیز در راستای هدف انبیا که قرآن آن را اقامه قسط میداند حرکت کرده و همواره مبارزه با فساد و مفسد را سرلوحه کار خود قرار داده است.
«عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه همه بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمهای مقدّس در همه زمانها و سرزمینها است و به صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّعصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد، ولی به صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضهای بر عهده همه بهویژه حاکمان و قدرتمندان است.»
محورهای این بخش از فرمایشات رهبری معظم در بیانیه گام دوم عبارتاند از:
- عدالت در صدر اهداف انبیا
- عدالت دارای همان جایگاه در نظام اسلامی
- عدالت واژهای مقدس در همه اعصار و امصار
- اجرای کامل آن در عصر ظهور
- اجرای نسبی آن در عصر غیبت
- فریضهای بر عهده همه
- وظیفهای ویژه برای حاکمان و قدرتمندان
عدالت و مبارزه با فساد
رهبر حکیم و فرهیخته این دو کلیدواژه را دوگانه بههمپیوسته و تفکیکناپذیر میدانند:
«عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه حکومتها عارض شود، زلزله ویرانگر و ضربه زننده به مشروعیّت آنها است»
در بیانات امام خامنهای موضوع مبارزه با فساد و خصوصاً مفاسد اقتصادی از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است و در شمار مطالبات جدی و پرتکرار معظمله است و تعابیر هشداردهندهای از ایشان در رابطه با فساد بیان شده است:
- بسیار فلجکننده
- مایه ورشکستگی مادی و معنوی
- شجره خبیثه
- دام مهلک
- نابودکننده دستاوردها
- خوره، سرطان
- توده چرکین نظامها
- زلزلههای ویرانگر
- عامل ضربه به مشروعیت نظامها
- مخرب تولید و فلجکننده اقتصاد
زمینههای بروز و ظهور فساد
فساد را از علائم و نشانههایش در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میتوان شناخت، زمینهها و بسترهای فساد را در کلام رهبری میتوان اینگونه ترسیم کرد:
- بروز پدیده ناهنجار و تجملگرایی و اشرافی گری
- انتصابهای نادرست و غیردقیق و یا عدم تحقیق صحیح
- انتصاب مدیران جناحی، خویشاوندی و آقازادگی
- سهلانگاری نظارتی و اغماضهای ناصحیح در واگذاریها
- اسراف و ریختوپاشهای هنگفت و بیحسابوکتاب
- ساختوسازهای غیر ضرور و از روی چشم و همچشمی
- پدیده زشت رشوهخواری در راهاندازی کارها و پروژهها در پیمانکاریهای عمرانی و اقتصادی
- تبلیغات تدلیس گونه و وسوسهبرانگیز
- ویژه خواری بهویژه رانتهای اطلاعاتی که موجب میشود سودجویان فرصتطلب به سود کلان دست یابند
اینها و مانند آن بذر فساد را میپاشد و محصول آن جز تباهی فرهنگی و ضربه اقتصادی و ضعف عملکردی در مدیریتها چیز دیگری نیست، پیشگیری از بروز و ظهور اینگونه موارد که بهعنوان نمونه ارائه شد مقدم بر درمان است.
رهبر معظم میفرمایند:
«در مبارزه با فساد، پیشگیری مقدم بر درمان است، یعنی باید زمینههای فساد را از بین برد ... در حالی که از یک طرف عدهای از جوانان در تلاش پرانگیزه برای رونق تولید در کشورند، در طرف دیگر برخی خرابکاریهای ناشی از فساد تولید را نابود میکند»
عدالت گوهری بیبدیل
عنصر عدالت و اعتدال مانند شاهین ترازو است که همه چیز را با آن میسنجند؛ پس عدل میزان است و معیار و عامل سنجش در همه جا و همه چیز. عدالت مو را از ماست کشیدن است؛ ازاینرو به خداوند کریم عرض میکنیم:
«الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک یا کریم»؛ خداوند با ما به فضل و عنایت رفتار کن نه با عدل و عدالت.
اگر خداوند بخواهد با ما از راه عدالت ورود کند کلاه همه ما پس معرکه است، همه کم میآوریم و همه خجل و شرمنده میشویم، اگر زیر پوشش فیض و فضل او قرار گیریم امید به نجات و ورود به بهشت بر ما امکان پذیر خواهد شد.
بنابراین عدالت مانند نخ تسبیح است، اگر این نخ پاره شد آن دانهها ارزش و قیمتی ندارد، ارزشهای دینی و اسلامی وصل به این گوهر و عنصر بیبدیل هستند؛ ازاینرو قرآن همواره به عدل و عدالت و اعتدال دعوت میکند:
1- «وَلَا یجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی»(1)؛ حتی با دشمنان نیز باید عدالت را رعایت کرد، کینهها و کدورتها نباید مانع عدالت گویی و رفتار عدالت محور گردد.
2- «وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کانَ ذَا قُرْبَی»(2)؛ و هنگامی که سخن میگوید و داوری میکنید عدالت را رعایت نمایید حتی اگر در مورد نزدیکان شما باشد.
3- «وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»(3)؛ (پیامبرم) و مأمورم در بین شما عدالت را اجرا کنم.
4- «وَإِذا حَکمتُم بَینَ النّاسِ أَن تَحکموا بِالعَدلِ»(4)؛ و هنگامی که بین مردم داوری میکنید به عدالت داوری کنید.
5- «وَ مَن یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»(5)؛ {آیا کسی که سربار صاحبش باشد} و کسی که امر به عدل میکند و بر راهی راست قرار دارد، برابر است؟!
اینها و دهها نمونه دیگر در قرآن نشاندهنده اهمیت و جایگاه عدالت در نظام ارزشی اسلام است، توصیه رهبر معظم در بیانیه بر اجرای عدالت و مبارزه با مظاهر و منابع فساد پشتوانه قرآنی و دینی دارد و اگر با توده چرکین این فساد مبارزه ریشهای و خردمندانه صورت نگیرد سپهر معنوی عدالت به وجود نخواهد آمد.
استقرار عدالت و عوامل آن
برای استقرار عدالت در نظام اسلامی و ریشهکن کردن نطفه فساد شایسته است که به چند نکته بنیادی و اساسی توجه تام و تمام گردد:
1- طهارت اقتصادی
2- دستگاههای نظارتی تیزبین
3- احساس خطر و تهدید برای همه
4- ورود انسانهای با ایمان و دست و دل پاک
«فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه حکومتها عارض شود، زلزله ویرانگر و ضربه زننده به مشروعیّت آنها است... خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه زهد انقلابی و ساده زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سهگانه حضور دائم داشته باشد و به معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بهویژه در درون دستگاههای حکومتی.
همه باید از شیطان حرص بر حذر باشند و از لقمه حرام بگریزند ... این مبارزه نیازمند انسانهایی با ایمان و جهادگر و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای که نظام جمهوری اسلامی باید درراه استقرار عدالت به کار برد.»
عطیه الهی به بشر (آزادی و استقلال)
عطا و عطیه از ریشه «عطوا» یعنی بهرهگیری و در دسترس قرار گرفتن، عطیه به آن چیزی گفته میشود که به انسان عطا میشود و در اختیارش قرار میگیرد.
در قرآن مجید این واژه بارها تکرار شده است:
- «عَطاءً غَیرَ مَجْذُوذٍ»(6)؛ این بخششی است قطع نشدنی.
- «عطاء من ربک»(7)؛ هر یک را به اندازه شایستگی آنها از عطای پروردگارت بهره میدهیم.
- «جَزاءً مِنْ رَبِّک عَطاءً حِساباً»(8)؛ این پاداشی است از سوی پروردگارت و عطیهای است مطابق اعمالشان.
- «وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُورا»(9)؛ و عطای پروردگارت هرگز از کسی منع نشده است.
ازجمله عطیهها و نعمتهای بیبدیلی که خداوند به بشر ارزانی داده است نعمت استقلال و آزادی است، با این دو انسان شخصیت واقعی و کرامت ذاتی خویش را به دست میآورد و حریت و آزادگی را احساس میکند.
هر مردمی در هر جای دنیا از این دو برخوردار باشند به زندگی کامیاب و معیشت ناب و روحیهای شاداب دسترسی پیدا میکنند، پیامبران آمدند بشر را از قیدوبندهای خودساخته و زور و قلدری ستمگران آزاد سازند.
«وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»(10)؛ بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمیدارد.
«استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است؛ و آزادی اجتماعی به معنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه افراد جامعه است؛ و این هر دو ازجمله ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیّه الهی به انسانهایند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دواند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند.»
به نکات کلیدی این فراز از بیانیه بیشتر دقت شود:
1- استقلال یعنی رهیدن از زور و تحمیل و چشیدن روی پای خود ایستادن.
2- آزادی یعنی حق تصمیمسازی و تصمیمگیری داشتن.
3- این دو عطیه الهی و از ارزشهای اسلامیاند.
4- حکومتها پاسدار این دو باید باشند و موانع آن را برطرف کنند.
5- کسانی قدر این دو را بیشتر میدانند که برای آن مبارزه و مجاهده کردهاند.
- شعارهای پایدار و جهانی
آزادی و استقلال در شمار مطالبات و شعارهای اولیه مردم در انقلاب و نهضت اسلامی بود، مردم با تمام وجود و با عنایت به فطرت خدادادی خویش خواستار این دو نعمت الهی بودند و هستند و هرگز از آن دو دست بر نخواهند داشت.
برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد؛ اما شعارهای جهانی انقلاب دینی از این قاعده مستثنا هستند و هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهد شد؛ زیرا فطرت بشر در همه عصرها بر آن سرشته است:
آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت و برادری هیچیک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورههای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصور کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند.
عزت ملی آری، عقبنشینی از ارزشها هرگز!
عزت یعنی ستبری و ناپذیری، در لغت و واژهشناسی عرب به زمینی که سفت و سخت باشد و کلنگ و مانند آن را پس بزند میگویند «ارض عزاز»، آن فرد و جامعه و کشوری که در تصمیم سازی و تصمیمگیری و مدیریت مستقل باشد و دشمن نتواند در اندیشه و تدبیرش نفوذ کند و اثر بگذارد برخوردار از عزت خواهد بود.
به برکت جمهوری اسلامی و خون شهدا عزت در کشور اسلامی ما در اوج و قله است، عزت مردم و نظام، عزت رهبری و مسئولان، عزت در روابط بینالملل، عزت در سبک زندگی سیاسی و اجتماعی که همه اینها خون آورد شهیدان است و نباید فراموش کنیم خونجگرهای امام و خون دادنهای شهیدان را.
پاسداری از عزت و عقبنشینی نکردن از مواضع انقلابی و ارزشهای دینی یک تکلیف دینی و انقلابی است. مقام معظم رهبری در این زمینه در بیانیه مینویسند:
«دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.»
در این فراز نکات ارزنده و عزتمندانه ای موج میزند:
1- مرزبندی با دولتهای غربی (آمریکا و اروپا)
2- دفاع از ارزشهای انقلابی و ملی
3- عقبنشینی نکردن در رابطه با ارزشهای انقلابی و ملی
4- از تهدیدها نترسیدن
5- عزت ملت و کشور را پاس داشتن
6- مشکلات قابل حل را با آنها با مصلحت و عزت حل کردن
7- آمریکا هیچ دردی از ما دوا نمیکند.
8- مذاکره با آمریکا هیچ نتیجهای ندارد جز زیان و ضرر.
ابهت، هیبت، عظمت، شکوه و گردن برافراشتهای، کلیدواژههایی هستند که همخانواده واژه «عزت» به شمار میروند و در بیانیه این واژهها به مناسبتهای گوناگون دیده میشود. رهبری در بیان دستاوردهای انقلاب میفرمایند:
«نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایتکار، روزبهروز برجستهتر شد. در تمام این چهل سال، تسلیمناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناختهشده ایران و ایرانی بهویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است.»
عوامل عزت در آموزههای دینی:
با نگاهی به آموزههای اسلامی زیربنا و علل عزتمند زیستن را میتوان به دست آورد.
1- بندگی و اطاعت:
- امام علی (ع): «من أطاع اللّه سبحانه عزّ و قوی»؛ (11)؛ آنکه خدا را فرمان برد عزتمند و قوی خواهد شد.
- امام صادق (ع): «من اراد عزّاً بلا عشیرة و غنی بلامال و هیبة بلا سلطان فلینقلْ من ذل معصیة اللّه الی عز طاعته»(12)؛ هرکس عزت بدون قوم و قبیله و ثروت بدون مال و هیبت بدون سلطنت میخواهد از ذلت معصیت خداوند به لذت بندگی و اطاعت او منتقل شود.
2- جهاد و مقاومت
رسول خدا (ص) فرمود:
- «إنَّ اللّهَ تبارکَ و تعالی أعَزَّ اُمّتی بسَنابِکِ خَیْلِها و مَراکِزِ رِماحِها»(13)؛ خداوند عزت امت من را در سم اسبها و نوک نیزههایشان قرار داده است.
- امام صادق (ع): «فمَن تَرکَ الجِهادَ ألْبسَهُ اللّهُ ذُلاًّ فی نفسِهِ، وفَقْرا فی مَعیشَتِهِ و مَحْقا فی دِینهِ»(14)؛ آن که از جهاد روی برگرداند خداوند لباس ذلت و فقر بر او میپوشاند و دینش در معرض کاستی و ریزش قرار میگیرد.
3- قدرت و اقتدار
امام علی (ع) فرمود: «کل عزیز غیر الله ذلیل»(15)؛ هر عزتمندی غیر از خدا گرفتار ذلت میشود.
و نیز فرمود: «العزّ إدراک الانتصار»(16)؛ عزت در رسیدن به انتقام است (همین که به آن مرحله از توانایی رسید که بتواند از دشمن انتقام بگیرد همین برای عزت و غلبه او کافی است و نیاز نیست که انتقام بگیرد.)
برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی/ که در نظام طبیعت ضعیف پامال است
و نیز فرمود: «کلُّ عَزِیزٍ دَاخِلٍ تَحْتَ اَلْقُدْرَةِ فَذَلِیلٌ»(17)؛ هر عزیزی که زیر قدرت و سلطهای باشد ذلیل است.
4- ایمان و تقوا
- امام صادق (ع): «إِنَّ اللّه فَوَّضَ إِلَی المُؤمِنِ اُمورَهُ کلَّها وَلَم یفَوِّض إِلَیهِ أَن یکونَ ذَلیلاً أَما تَسمَعُ اللّه تَعالی یقولُ: (وَ لِلّهِ العِزَّهُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنینَ)؟ فَالمُؤمِنُ یکونُ عَزیزا وَلا یکونُ ذَلیلاً»(18)؛ خداوند همه امور مؤمن را به او واگذاشته است ولی اجازه نداده است که ذلیل باشد، آیا نمیشنوی کلام خدا را که فرمود: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنین است» پس مؤمن زیستی عزتمندانه دارد نه ذلیلانه.
- امام علی (ع): «لاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَی»(19)؛ عزتی عزیزتر و ارزشمندتر از تقوا نیست.
5- ولایت پذیری
اصل عزت و اساس آن به خدا برمیگردد، او ریشه و معدن عزت است، این همه عزتها خدای عزیز برمیگردد:
رسول خدا (ص) فرمود:
«ان الله تعالی یقول فی کل یوم: إِنَّ رَبَّکمْ یقُولُ کلَّ یوْمٍ أَنَا اَلْعَزِیزُ فَمَنْ أَرَادَ عِزَّ اَلدَّارَینِ فَلْیطِعِ اَلْعَزِیزَ.»(20)؛ خداوند متعال هر روز میگوید من پروردگار عزیز شما هستم، هر کس عزت دنیا و آخرت میخواهد از عزیز اطاعت کند و فرمان برد.
پس از عزت خداوندی، عزت پیامبر است و پس از پیامبر جانشینان معصوم و از آن پس نایبان امام زمان در عصر غیبت کبرا که همان «ولی فقیه» در هر عصری است؛ ازاینرو امام زینالعابدین (ع) فرمود:
«طاعَةُ وُلاةِ الأمرِ تَمامُ العِزِّ»(21)؛ فرمان بردن از فرمانروایان {الهی} کمال عزت است.
منابع:
1- سوره مائده، آیه 8.
2- سوره انعام، آیه 152.
3- سوره شوری، آیه 15.
4- سوره نساء، آیه 58.
5- سوره نحل، آیه 76.
6- سوره هود، آیه 108.
7- سوره اسراء، آیه 20.
8- سوره نساء، آیه 36.
9- سوره اسراء، آیه 20.
10- سوره اعراف، آیه 157.
11- غررالحکم، ج 5، ص 291.
12- میزان الحکمه، ج 7، ص 369.
13- میزان الحکمه، ج 2، 313.
14- همان.
15- میزان الحکمه، ج 7، 324.
16- همان، 360.
17- همان، 362.
18- همان، 366.
19- همان.
20- میزان الحکمه، ج 7، 365.
21- همان، 364.